یکی از این ویژگیها این است که در ایران میتوان به فاصله زمانی 2 تا 3 ساعته از میان برفها خود را به دل کویر رساند.
در عین حال که ایران جزء کشورهای بیابانی و خشک از منظر کشاورزی محسوب میشود وجود «دشت کویر»، « کویر لوت» و « دریاچه نمک» فرصتی برای عاشقان طبیعت و آن دسته از کسانی شده که میخواهند از شلوغی و هیاهوی شهرها به سکوت و آرمش کویر پناه ببرند و ببینند که چگونه خداوند حیات را در آنجا که هیچ رویندهای نیست امتداد داده است.
وقتی به شهداد کرمان بروید و سر از کلوتهای شهداد در بیاورید آنجاست که دیگر جز صدای ضربان قلب خود هیچ صدایی نمیشنوید و همانجاست که میپندارید در شهری عجیب قدم گذاشتهاید و به همین دلیل هم هست که آنجا را شهر خیالی لوت مینامند.با این اوصاف است که بهنظر میرسد کویر و آب و هوای به ظاهر خشن آن نیازمند احترامی ویژه است و باید در میان مخلوقات خداوند به آن نگاهی متفاوت داشت نه آنکه آن را مفری برای خلاصی از یک پدیده اجتماعی که آن هم حاصل اجرای سیاستهای ماست قرار داد.
در حال حاضر سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مدعی است که هزینهای قابل توجه را صرف تبلیغ برای معرفی ایران به جهانیان و تلاش در جذب گردشگران خارجی میکند.
حال اگر این خبر در جهان منتشر شود که ایران تبهکاران و مجرمان خود را روانه کویر میکند و آن را به تبعیدگاه تبدیل کرده است آیا گردشگر دیگر رغبتی پیدا میکند که از آن سکوت و خلوت و زیبایی بهرهای ببرد؟شاید کویر و بیابانهای ایران آب و هوایی خشن داشته باشند اما مقصدی برای گردشگران و طبیعت گردانند زیرا آنها میدانند که نعمتی در آن نهفته است